امروزه معضل ترافیک در بسیاری از شهرهای بزرگ دنیا، بخش عمدهای
از وقت و سرمایه شهروندان را صرف خود میسازد. هر روزه با افزایش بی رویه تقاضا در
شهرها و افزایش تردد، میزان تعاملات اجتماعی به شکلی نوین اتفاق میافتد که تمامی عناصر
در آن دخیل میباشند. در کشور عزیزمان ایران اتلاف زمان ناشی از بی نظمی در عبور و
مرور و خسارات متاثر از آن برای همگان قابل لمس است . گرچه ایرانیان از دیرباز به
اخلاق حسنه، ادب، احترام و گذشت در هنگام عبور یا ورود نسبت به دیگران، مشهورند.
اما همین فرهنگ، در ترافیک، اغلب رفتاری هنجارشکنانه به خود میگیرد.
رفتارهای ترافیکی یکی از موضوعات مهم و قابل تامل
صاحبنظران رفتاری است. این جنبه از رفتار بیش از آنکه در انجام رفتار به هنجار
ومطلوب مورد توجه باشد، در علت یابی بروز رفتارهای نابهنجار و برخلاف عرف و مقررات،
مدنظر قرار میگیرد. آسیب شناسان اجتماعی نیز درصدد یافتن علل رفتار هنجارشکنانه و
ضداجتماعی در حوزه فرهنگ ترافیک بوده و معتقدند در فرایند یادگیری اجتماعی و جامعه
پذیری، همانگونه که به تدریج شخصیت فرد شکل میگیرد و بنیادهای رفتاری او گذارده
میشود، شخصیت و رفتار او در قبال رانندگی نیز پایه گذاری میگردد.
ترافیک در هر جامعهای یک واقعیت اجتماعی است، که
ناشی از مسایل مختلف است. در این بین آموزش و فرهنگ سازی ترافیک، میتواند به
توسعه جامعه مدنی و پویش اجتماعی کمک کند. بدین ترتیب کارکرد آموزش و فرهنگ سازی ترافیک
و کاربرد آن در حل این معضل از طریق جامعهپذیری و اجتماعی کردن رانندگان در این
زمینه بسیار موثر است. در این راستا، یکی از اقدامات مهم برای بهسامان کردن
معضلات ترافیکی تکیه بر محور آموزش و فرهنگسازی است.
اکنون یکی از اقدامات اصلی برای به سامان کردن
معضلات ترافیکی تکیه بر محور آموزش و فرهنگسازی است. در واقع آموزش در ارتقای
فرهنگ همگانی ترافیک که ویژگی آموختنی داشته و با جنبههای فرهنگی و اجتماعی در
زندگی روزمره انسان همراه است. بهعبارت دیگر آموزش و فرهنگ سازی منجر به توسعه
آگاهی و ویژگیهای شخصیتی افراد میتواند باشد.
با آگاهی و
ویژگی شخصیتی رانندگان و شناسایی رفتارهای انسانی و یافتن روشهای اصلاح آن از
جمله عوامل موثر در بهبود عملکرد و کاهش شمار تصادفات میباشد. ایجاد و نهادینه
نمودن اصلاحات رفتاری چگونگی آمد و شد و استفاده از خودروهای مناسب و رانندگی درست
و مبتنی بر مقررات موجب افزایش ایمنی تردد میگردد. ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﻛﺎﻫﺶ اﻋﻤﺎل ﻧﺎ اﻳﻤﻦ
در ﺑﻴﻦ راﻧﻨﺪﮔﺎن و ﻛﺎﻫﺶ ﺗﺼﺎدﻓﺎت راﻧﻨﺪﮔی نسبت به ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﻳﺰی و اﺟﺮای دورهﻫﺎی
آﻣﻮزش ﻣﺒﺘﻨی ﺑﺮ رﻓﺘﺎر ﺑﺮای راﻧﻨﺪﮔﺎن، ﺷﻨﺎﺳﺎیی و اﺻﻼح آندﺳﺘﻪ از رﻓﺘﺎرﻫﺎی رانندگان
میﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ بیشترین رفتار نا ایمن را دارند. پس آموزش با قرار گرفتن در کنار بسیاری
از عوامل دیگر ایجاد میشود که باید به طور همزمان به طور جدی مورد توجه قرار
گیرند. در نتیجه آموزش باعث افزایش سطح مهارت، دانش فردی، ارتقا فرهنگ استفاده از
حمل و نقل میشود.
آموزش میتواند
بین ساختارهای مرتبط با ترافیک هماهنگی و انسجام لازم را در جهت اصلاح و بهبود
رفتار ترافیکی ایجاد کند، برای دست یافتن به چنین اقداماتی، باید تغییرات و
اصلاحاتی در زمینه آموزش ترافیک ایجاد کرد؛ بر این اساس ترغیب و متقاعدسازی از
طریق برنامه های کوتاه و بلند مدت، اشاعه و خلق دستآوردهای جدید و نوآوری در طرز
شیوههای اجرایی و طراحی برنامههای فرهنگی ترافیک، خود سرآمد کارکردهای آموزش در
اصلاح و فرهنگ سازی رفتارهای ترافیکی است. ﻫﺮ ﻗﺪﺭ روشها ﻭ ﻓﻨﻮﻥ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻧﻴﺮﻭﻱ
ﺍﻧﺴﺎﻧﻲ ﻣﺘﻨﻮﻉ ﻭ ﻣﺘﻌﺪﺩ ﺑﺎﺷﺪ سبب ارتقا سطح فرهنگ رانندگی شده و ﺩﺭ رانندگان ﺑﻴﺸﺘﺮی
ﻣﻮﺛﺮ ﻭﺍﻗﻊ میﺷﻮﺩ.
بنابراین برای
اصلاح وضعیت ترافیکی، لازم است که تغییرات و اصلاحات در تغییر نگرش در رفتار
ترافیکی و اصلاح فرهنگ همگانی ترافیک انجام شود. به گونهای که برای اصلاح فرهنگ
ترافیک لازم است، ابتدا در نگرش مردم نسبت به ترافیک تغییراتی به وجود آید.
بنابراین تغییرات لازم در نگرش انسانها در فرهنگ همگانی عینیت مییابد.
به عبارت دیگر
شناخت اجتماعی رفتار ترافیکی میتواند بینش اجتماعی ترافیکی را به همراه داشته
باشد و همچنین این بینش، زمینه اصلی نحوه رفتارها و تعاملات اجتماعی ترافیکی را
فراهم مینماید. اگر امکانات و برنامهریزیها در یک جامعه به سامان بخشی امور
ترافیکی متوجه باشد، مسایل اجتماعی حمل و نقل و ترافیک نیز تحت تاثیر خود، فرهنگ،
خود را با نیاز جامعه هماهنگ خواهند کرد. در نتیجه بیتوجهی به فرهنگ ترافیک،
هزینههای اجتماعی را افزایش میدهد که همه این عوامل میتواند ناشی از نبود آموزش
و فرهنگ ترافیکی باشد. بدین ترتیب نابسامانی ترافیک به نوعی بازگو کننده کم کاری
جامعه در امر آموزش و فرهنگ سازی هنجارها بر رفتار افراد است.
پس بیایم فرصت را غنیمت شمرده و طرحی نو در فرهنگ ترافیک
در اندازیم.