بررسی جامعه شناسانه بوروکراسی در ایران
کلمه “بوروکراسی ” ابتدا در قرن هیجدهم توسط اقتصادان فرانسوی به نام “وینست دوگورنی ” مطرح شد. اما در سال ۱۹۱۰ جامعه شناس آلمانی ماکس وبر موضوع و بحث بروکراسی را عنوان و تشریح کرد. بوروکراسی از دو کلمه برو به معنی دفتر کارکنان سازمانهای دولتی و نیز میز تحریر اطلاق می شود. و کراسی که معنای یونانی دارد به مفهوم حکومت و اداره کردن است.
نظریه بوروکراسی یکی از نظریاتی است که بر اساس اعتقاد به مدل ماشینگونه از سازمان پایهریزی شده است. اصطلاح بوروکراسی یکی از مفاهیم جنجالی و چالش برانگیز محافل آکادمیک مدیریت میباشد. این اصطلاح در قرن هیجدهم پا به عرصه وجود گذاشته و از لحاظ نظری همگام با پیدایش ابر سازمانها و ابر صنایع مورد مطالعه قرار گرفته است.
بوروکراسی از نظر اصطلاحی به معنای اداره نمودن از طریق دفاتر و قوانین و مقررات است. بوروکراسی از نظر عموم، مفهومی منفی و انتقادپذیر داشته و اغلب آثار منفی آن مانند کاغذبازی و کندی جریان امور اداری، در ذهن توده مردم تداعی میشود.
بوروکراسی در آغاز با معنی منفی همراه بود و در واقع به مفهوم قدرت بی مهاری تلقی می شد که می خواهد همه جامعه را ببلعد. «بالزاک» که با کتاب «کارمندان» واژه،بوروکراسی را رواج داد، آن را «قدرتی هیولایی می شمرد» که «به دست جماعت کوتوله ها افتاده است»
بوروکراسی، به معنی یک روش سازماندهی و مدیریت است که در آن رعایت قوانین و مقررات، ثبت کلیه مکاتبات و جریان امور، رعایت سلسله مراتب، تخصصگرایی و ساختار رسمی مورد توجه اکید قرار میگیرد. بوروکراسی در معنای متفاوت دیگری نیز بکار می رود از جمله:
۱- بوروکراسی به معنای سازمان معقول
۲- بوروکراسی به معنای عدم کارایی سازمان
۳- بورکراسی به معنای حکومت به دست ماموران اداری
۴- بوروکراسی به معنای اداره عمومی
۵- بوروکراسی به معنای سازمان
۶- بوروکراسی به معنای جامعه نوین
تقسیم بندی جوامع بر اساس انواع کنش
ماکس وبر از جمله اندیشمندان جامعه شناسی سیاسی ، مفهوم قدرت ، اقتدار و مشروعیت را در قالب سه جامعه متفاوت " سنتی" Traditional ، " کاریزما" Charisma، " بوروکراتیک" Bureaucratic توضیح داده است . وبر در حوزه جامعه به چهار نوع کنش اجتماعی اعتقاد دارد که عبارتند از کنش عقلانی هدفمند، کنش عقلانی مبتنی بر ارزش ، کنش سنتی و عاطفی .
او بر اساس کنش های مذکور در زندگی سیاسی نیز که به عنوان جزئی از زندگی اجتماعی عرصه ی وقوع رفتارهای عقلانی و غیر عقلانی است ، به تقسیم بندی انواع سه گانه اقتدار ، مشروعیت و قدرت در جوامع می پردازد. به عقیده وی سیاست رابطه حکم و اطاعت میان بازیگران است و کنش حکم و اطاعت ممکن است کنش عقلانی و هدفمند ، یا عقلانی مبتنی بر ارزش یا سنتی و یا عاطفی باشد . وقتی حکم بر اساس برخی سنت ها صورت گیرد و اتباع نیز به موجب همان سنت ها از حکومت اطاعت کنند ، در آن صورت نوع اقتدار یا سلطه یا مشروعیت سنتی است . اما وقتی رابطه حکم و اطاعت رابطه ای عاطفی و مبتنی بر ارادت شخصی باشد ، اقتدار و مشروعیت کاریزمایی خواهد بود . نهایتاً وقتی حکم و اطاعت بر اساس قوانین و هنجارهای عینی صورت بگیرد ، چنین سیاست و سلطه ای بوروکراتیک، قانونی و مبتنی بر کنش عقلانی است .
در حاکمیت های سنتی ، مرسوم ترین اصل تشکیلاتی این است که مهم ترین مناصب و مقامات را به وابستگان و خویشاوندان حاکم بدهند ، چرا که این نوع سیادت در عمل به شخصی شدن گرایش دارد . البته در عمل برخی از کارویژه های اجتماعی به طور سنتی به وسیله برخی از شئون و طبقات اجتماعی مشخص انجام می شود، برای نمونه روحانیون کار ویژه های گسترده ای در زمینه آموزش عمومی و قضاوت دارند .
بنابراین وبر انواع اقتدار را براساس منابع و انواع مشروعیّت طبقهبندی میکند و به سهگونه اصلی اقتدار معتقد است که عبارتند از:
1. اقتدار کاریزماتیک؛ افراد دستورهای مافوق را به علت نفوذ شخصیت او که از قدرت، تهوّر و تجربیاتش مایه میگیرد، میپذیرند؛
2. اقتدار سنتی؛ که ناشی از احترام به عادات، رسوم و سنتهاست؛
3. اقتدار عقلانی–قانونی؛ افراد اطاعت میکنند زیرا معتقدند شخصی که دستور میدهد، بر طبق قوانین و مقررات وضع شده به شیوه عقلانی عمل میکند. و چون افراد مشروعیت قوانین را پذیرفتهاند آنرا اطاعت میکنند. این نوع اقتدار برای نظریههای سازمان امروزی از همه مهمتر است و اقتدار است که ویژه سازمانهای بوروکراتیک است. از نظر وبر، برجستهترین نمونه سلطه قانونی، بوروکراسی است.
ویژگیهای بوروکراسی
1. وجود سلسله مراتب اقتدار؛
2. انتصاب برحسب شایستگی و تخصص؛
3. ضوابط و مقررات مکتوب و از پیش تعیینشده؛
4. غیر شخصی بودن (بیطرفانه، بدون دخالت احساسات شخصی)؛
5. اجرای وظایف بهطور مستمر، ثابت و دائمی؛
6. تقسیم کار گسترده؛
7. جدایی اموال سازمان و اموال شخصی؛
8. جدایی محل سکونت و محل کار؛
9. انحصاری نبودن مقامات و پستهای رسمی؛
10.وجود یک نظام بایگانی منظم؛
11.وجود یک نظام انضباط و نظارت یکنواخت.
نوشته های وبر در مورد بوروکراسی سرآغازی برای پژوهش های پایان ناپذیر در زمان معاصر و آینده بوده است
ماکس وبر توضیح می دهد که سازمانهای جدید بر اساس این مشخصات ششگانه انجام وظیفه می کنند :
۱ - اصول ثابت و قلمرو قانونی که نظام بر اساس آنها در چارچوب قوانین و مقررات اداری شکل می باید و می توان آن را در سه بخش ملاحظه کرد.
الف - کارهای مشخصی که برای تحقق هدفهای سازمان انجام میشود و به عنوان وظایف اداری و به شکل پایداری بین افراد تقسیم شده است .
ب- اعمال قدرت نیز تابع سلسله مراتب و قوانینی است که توسط افراد مسئول اجراء می شود
پ - از متدهای لازم استفاده شده تا برای اجرای مداوم و منظم فقط افرادی که دارای صلاحیت های لازم هستند به کار گرفته شوند.
۲ - اصول سلسله مراتب اداری و سطوح درجه بندی شده اعمال قدرت ، به مفهوم یک سیستم منسجم فرماندهی است که در آن سطوح پایین اداره توسط سطوح بالا مطابق یک شکل منظم ، هدایت و رهبری می شوند.
۳- مدیریت ادارات مدرن بر اساس مدارک نوشته شده ای قرار دارد که نسخه یا نمای اصلی آن نگهداری می شود.
۴- مدیران ادارات ، بخصوص مدیران تخصصی اداره ها ، در سازمانهای جدید به طور عمومی و خصوصی آموزش می بینند . این آموزش کارکنان ، در بخشهای خصوصی نیز همچون بخشهای دولتی رو به افزایش است.
۵ - هنگامی که اداره گسترش کامل پیدا می کند نیاز های اداری، بدون توجه به محدودیت زمان استفاده از تمام ظرفیت کاری اداره را طلب می کند.
۶ - مدیریت اداره ، قوانین عمومی را که کم و بیش پایدار و جامع می باشند و میتوان آنها را آموخت رعایت می کند . همچنین این مجموعه شامل آموزش تکنیکهایی است که باید کارمندان آن را فرا گیرند.
۷ - کسانی که بروکراسی را از نظر جامعه شناسی بررسی کرده اند ، آنرا نوعی از انواع مختلف ساختار های اداری می دانند و معتقدند که این ساختار های اداری به هر شکلی که باشند دارای اهمیت اجتماعی – سیاسی هستند اما ماکس وبر ، بروکراسی را تنها یک دستگاه اداری نمی داند ، بلکه آنرا منطقی ترین فرم ساختارهای اداری دانسته و روی منطقی بودن و برتری تکنیکی آن نسبت به سایر ساختارهای اداری همواره تاکید می کند.
ویژگیهای مثبت بروکراسی
رابینز معتقد است که بروکراسی چنانچه نوع مطلوب آن باشد یعنی اگر بر اساس سازمان منطقی – عقلائی بر پا شود کار آمد خواهد بود. وجود اهداف روشن و صریح، پست های سازمانی بصورت سلسله مراتب ، موجب تسهیل در انجام امور می گردد. همچنین وجود قدرت در پست سازمانی در دست افراد بر مبنای روابط غیر شخصی موجب حذف نفوذ اشخاص و پارتی بازی در واگذاری مشاغل می گردد. وی اضافه میکند که اگرچه این ویژگیها مطلوب هستند ، ولی در کشورهایی که نظام بروکراسی در آنها مورد استفاده قرار گرفته نشان می دهد که روش بروکراسی در نیل به اهداف سازمانی دارای توانایی بالائی است . این توفیق یا امکان بر پایه استاندارد بودن امور ، اعمال کنترل روی کارکنان و رابطه با انجام وظایف و مسئولیتها است . جلوگیری از قدرت دلخواه و خارج از ضوابط ، و ایحاد تغییر در مهارتهای کارکنان از طریق آموزش ، تقسیم کار و تخصصی کردن آن ، برقراری سلسله مراتب اداری درست ، و اطمینان از وجود ارتباطات صحیح بین مقامات و کارکنان از ویژگیهای مثبت بروکراسی است.
یکی از صاحب نظران معتقد است که به کاربرد نظام بروکراسی در سازمانها اداری و خدماتی با دید مثبت نگاهی کرده است . اعتقاد وی این است که اهداف اصلی وجود مقررات و رویه های بوروکراتیک استاندارد کردن و کنترل رفتار در سطح سازمان بصورت افقی وعمودی رخ می دهد ، و این نقش مقررات رویه و خط ومشی هاست که آنهارا منظم کند ، دفت به این اقدام ” کنترل بروکراتیک” نام داده است.