چائوهانگ (1991) عوامل مؤثر بر سلامت روان را به شش دسته عمده طبقه بندی میکند که هر کدام از این عوامل کلی نیز، به عوامل جزئی تری تقسیم میشوند:
الف- محرومیت های جسمانی
1 - تغذیه بد:
نداشتن درآمد کافی و رژیم غذایی ناسالم یکی از عواملی است که در نگهداری و مراقبت جسمانی اثر سوء میگذارد و با ایجاداختلالاتی همچون ضعف عمومی، سردرد، سرگیجه و غیره از توانایی انسان برای احاطه شدن بر مشکلات و تفکر صحیح میکاهد.
2 - محرومیت از خواب و خستگی روانی
نداشتن خواب کافی و راحت که میتواند از شرایط بد محیطی یا مشکلات فردی ناشی شده باشد عامل مهمی در داشتن روحیه شاداب و توانایی مقابله با مشکلات محسوب میشود.
3 - فرآیندهای عاطفی آسیب زا
منظور از این فرآیندها نوع و شیوه تعامل فرد با نیازهای خود و شرایط اجتماعی حاکم بر محیط زندگی است که چگونگی سازگاری فرد را تعیین میکند.
4 - آسیب مغزی
آسیب مغزی نیز یکی از عوامل جسمانی است که در صورت بروز آن کل زندگی بدنی و مهمتر از آن سلامت روانی- اجتماعی شخص را تحت الشعاع قرار میدهد.
ب- عوامل روانی- اجتماعی
1 - محرومیت ذهنی
یکی از مهمترین عوامل رشد و تحول روانشناختی سالم برای انسان لزوم برخورداری انسان از محیطی آرام، طبیعی و نشاط انگیز است تا با مواجهه با محرکهای سالم و متنوع بتواند عواطف و احساسات مثبت خودش را بپروراند.
2 - موسسه ای کردن
امروزه ایجاد مؤسسه های نگهداری که در آن اشخاص با محیط ارتباط سالم و مؤثری ندارند باعث شده تا سلامت روانی افراد تا حدودی به مخاطره بیفتد.
3 - محرومیت در خانه
مکان های مسکونی بسته و نبودن امکانات رفاهی و سرگرمی سالم در محیط خانه نیز از عوامل روانی- اجتماعی مخل سلامت روان به شمار می آید.
ج- الگوهای بد خانوادگی
1 - فقدان رابطه والد- کودک
در صورتیکه والدین در محیط خانه رابطه صمیمانه و تؤام با تعامل مثبت با فرزندان خود نداشته باشند، تحول عاطفی و شناختی کودک دچار اختلال شده و سبب میشود که فرزند آنها در بزرگسالی از سلامت روانی رضایت بخش برخوردار نباشد.
2 - طرد کردن
کانون خانواده به عنوان هسته اصلی برطرف کننده نیازهای روانی و جسمانی فرزندان به حساب می آید و چنانچه والدین نتوانند به نیازهای فرزندانشان پاسخ مثبتی بدهند و به دلایل مختلف آنها را طرد کنند، این شرایط زمینه ساز بروز اختلال روانی و جسمانی شده و آنها را از داشتن شخصیت سالم محروم می سازد.
3 - فزون حمایت گری و محرومیت های عاطفی
توجه بیش از حد به نیازهای فرزندان سبب ایجاد روحیه توأم با وابستگی بیش از حد فرزندان به و الدین میشود که این خود آنها را از مقابله مؤثر با مشکلات و داشتن
اختلال شخصیتی و بالعکس محرومیت های عاطفی و صحبت نکردن با فرزندان آنها را با مشکل ناپختگی عاطفی و نداشتن سلامت روانی مواجه می سازد.
4 - خود مختاری بیش از حد کودک:
چنانچه کودک بیش از اندازه خودمختار باشد و توجهی به امر و نهی و راهنمای های والدین نشان ندهد، سبب الگوبرداری نامناسب با محیط اجتماعی شده و سلامت روانی وی را مختل می سازد
5 - خواسته های غیرواقعی والدین : والدین به عنوان رکن اصلی تربیت فرزندان اثر مستقیم و اجتناب ناپذیری بر شکل گیری شخصیت فرزندانشان دارند، به نوعی که توقع بیش از حد ازتوانایی کودک و به زحمت انداختن کودک سلامت روانی و جسمانی وی را به مخاطره می اندازد.
6 - فقدان انضباط
فقدان اصول و قوانین فردی و گروهی در منزل سبب خودمختاری فرزندان می شود که همراه با بزرگتر شدن آنها و ضرورت پیروی از قوانین اجباری که در محیط وسیع تر خارج از خانه شخص نمی تواند با شرایط محیطی خودش را سازگار نماید و بروز چنین مشکلاتی در آینده سبب بر هم خوردن تعادل روانی شخص می شود .
7 - کمبود ارتباط
در صورتیکه افراد در محیط خانه و با اعضای خانواده ارتباط مؤثر رضایتبخش نداشته باشند، در درازمدت این افراد از ارائه بازخوردهای مثبت و تشویق شدن برای برقراری رابطه مؤثر با دیگران باز می مانند، و با احساسات منفی، تنهایی و افسردگی روبرو می شوند که آنها را در شرایط روانی آسیب زا گرفتار می سازد.
د- ساختار خانوادگی ناسازگار
1 -خانواده بی کفایت
در برخی از خانواده ها سست بودن پایه های اقتصادی، عاطفی، فرهنگی والدین و اعضای خانواه باعث رشد نامطلوب شخصیت افراد خانواده و فرزندان می شود.
2 - خانواده از هم پاشیده
از هم پاشیدگی خانواده و جدایی والدین خصوصاً اگر در سنین پایین اتفاق بیفتد سبب رشد ناسالم انسان از بعد عاطفی و ناتوانی برای رسیدن به کمال شخصیتی می شود .
3 - خانواده ضداجتماعی
اگر والدین در محیط خانه به هنجارشکنی و ناسازگاری با محیط اجتماعی بپردازند بر فرزندانشان و چگونگی تعاملات افراد با آنها اثر می گذارد ، در نتیجه باعث می شود که فرزندان و خود آنها امنیت روانی مطلوب را جهت برقراری ارتباط مؤثر با محیط اجتماعی کسب ننمایند.
4 - آسیب روانی اولیه
عدم توجه به محبت کافی و توجه به فرزند در ماهها و سالهای اولیه تولد باعث وابستگی ناایمن در فرزند شده و اثرات جبران ناپذیری بر سلامت روان وی می گذارد.
هـ- فشارهای ناشی از زندگی جدید صنعتی
1 - رقابت ناسالم
رقابت های ناسالم و نامشروع و غیرقانونی اقتصادی در افراد می تواند زمینه ساز فشارهای روانی و اختلافات بین فردی در افراد شود، در نتیجه سلامت روانی آنها را به خطر بیندازند.
2 - خواسته های شغلی
توجه بیش از حد به رقابتهای تسلیحاتی و فن آوری پیشرفته صنعتی، باعث ایجاد توقعات نامعقول و بالاتر از توانایی در افراد و در نتیجه فشار روانی شدید بر آنها می شود.
3 - پیچیدگی زندگی جدید
مشکلات زندگی شهرنشینی باعث غفلت از توجه به نیازهای روانی- اجتماعی افراد می شود که اثرات جبران ناپذیری بر سلامت روانی آنها می گذارد.
و- عوامل اجتماعی- فرهنگی
-1 جنگ و جنایت:
بروز جدال های بین اقوام صدمات جبران ناپذیری بر زندگی اجتماعی و اقتصادی افراد می گذارد که در نتیجه باعث برآورده نشدن نیازهای مادی و معنوی افراد می شودواین امر که سلامت روان آنها را به مخاطره می اندازد.
2 - تبعیض نژادی و پیش داوری
گروهی باعث ایجاد مشکلات روحی و اختلافات برای گروه اقلیت و در نتیجه عدم آرامش و امنیت می شود.
3 - مشکلات اقتصادی و استخدامی
که به دلیل عدم برآورده شدن نیازهای افراد باعث بروز فشارها و تنش های روانی شدید در افراد می شود که این امر سلامت روانی آنها را به مخاطره می اندازد.