مقالات

مشکلات شغلی و تاثیر عامل جنسیت در شغل

 ۱۳۹۳/۰۸/۱۱

 

 

 

مشکلات شغلی و تاثیر عامل جنسیت در شغل

 

 

 فاطمه فضلعلی

کارشناس امور دانشجوئی

 

 

در مدیریت و برنامه ریزی منابع انسانی٬ شناخت بیولوژیکی فیزیکی جسمی و روحی زن و مرد درخصوص اثربخشی و استفاده بهینه نیروی انسانی و رضایت مندی کارکنان اهمیت بسیاری دارد و بستر مناسبی را از این رو در سازمان ایجاد می کند.

زنان به طور فطری با توانائیهای بسیار در این دنیا قدم نهاده اند٬ مسائل و مشکلات در طول دوره زندگی برای یک زن پیش می آید؛ چرا که اداره زندگی و مقابله با سختی ها در داخل محیط خانواده٬ مدیریت صحیح و ایجاد آرامش برای افراد خانواده و شریک بودن در  دغدغه ها و نگرانی های آنان از جمله انتظاراتی است که به طور طبیعی به آنان پاسخ  می دهند. در جامعه امروز مشکلات اقتصادی و تورم باعث شده روابط خانوادگی و ارتباطات صحیح بین همسران و فرزندان تاثیر سوء بگذارد٬ تحمل در برابر سختیها و مشکلات باید از میزان بالاتری برخوردار باشد. دکتر طهمورث شیری جامعه شناس معتقد است: در جامعه ما نگاه جنسیتی از مهم ترین و اساسی ترین مشکلات زنان محسوب می شود. این مسأله در گذشته رشد چشمگیری داشته ولی خوشبختانه امروز از میزان آن کاسته شده است.

در منطق بسیاری از افراد٬ زنان در بیشتر حوزه های جامعه از منزلت اجتماعی مناسبی برخوردار نیستند و اعتقاد بر این است که نمی توان مسئولیت های مهم جامعه را به آنان واگذار کرد؛ حتی بعضی از اوقات به کار گماردن زنان در پستهای مدیریتی توسط مسئولین بیشتر به صورت نمایشی و تبلیغاتی است و کمتر برپایه یک منطق انسانی و رضای دل به این مسأله نگریسته می شود.

وی می گوید:علل نگرش زنان به عنوان جنس دوم از نظر عوامل تاریخی٬‌ اجتماعی و فرهنگی متفاوت است. اندیشه های یکسونگر و انحصاری٬ نحوه حضور در اجتماع٬ رفتارهای آنان و  در کل گفتمان غالب در مسیر تاریخ به سود زنان نبوده است و از منظر تاریخی این جریانات نگاه منفی به زنان را تقویت کرده است.

دکتر محمد علی الستی جامعه شناس می گوید: در گذشته دفاع و تامین امنیت٬ اشتغال و تولید ثروت رابطه نزدیک و مستقیمی با زور بازو و توان فیزیکی فرد داشت. بنابراین مردان از جایگاه رفیع تری نسبت به زنان برخوردار بودند؛ به مرور زمان و با تحولات فرهنگ٬ تمدن و تکنولوژی از نقش کار یدی و زور بازو در زندگی کاسته شده و بدیهی است که فاصله اجتماعی زنان هم نسبت به مردان کمتر شده است؛ در حال حاضر هیچ دلیل مستند و علمی بر برتری یک جنس نسبت به جنس دیگر نیست.

وی معتقد است: متأسفانه با توجه به فقدان بلوغ فرهنگی٬ اقتصادی٬ سیاسی و در یک کلام توسعه یافتگی در بسیاری از جوامع شاهد دشواریهای زیادی که بر زنان تحمیل می شود هستیم.

امروزه بخصوص در ایالات متحده زنان مجبور هستند برای حمایت خود و چند نفر دیگر از خانواده کار کنند٬ نیازهای اقتصادی کنونی قسمت عظیمی را به نیروی کار بیرون از خانه گسترش داده است. خانواده هایی که زن و شوهر هر دو کار می کنند و با توجه به اینکه بیش از پنجاه درصد زنان بچه دارند و چون نیمی از روز را خارج خانه بسر می برند و در  منزل نیز به کارهای نظافت٬ تهیه غذا و.... مشغول هستند لذا نمی توانند به فرزندانشان توجه کافی کنند.

نپذیرفته نشدن توسط کارفرمایان به علت کمی سن یا فقدان تجربه کافی یا آموزش ناکافی می تواند باعث افسردگی آنان شود٬ زنان جوان استرس های متفاوتی در رابطه با خواستهای متضاد کاری و مسئولیتهای خانوادگی دارند که می بایست مورد توجه قرارگیرد.  

نتایج تحقیقات نشان می دهد که مفاهیم روانکاوی را می توان در انتخاب شغل بکار بست و با توجه به تنوع تجربیات دوران کودکی انتخاب شغل آینده مورد بحث و بررسی قرارگیرد. در احساس نابرابری در دنیای کار شواهد علمی نشان داده است که اگر نوعی عدالت نسبی  حاکم بر روابط شغلی انسانها در دنیای کار باشد زیر بنای ادراک برابری را تشکیل می دهد و کارایی و خشنودی افراد افزایش می یابد٬ اما نابرابری به کارایی سازمانهای خدماتی و تولیدی لطمه سختی وارد می سازد. مسئله نابرابری در دنیای کار اولین بار توسط آدامز در سال 1963 به نحوی علمی مورد توجه قرار گرفت. او معتقد است هرگاه فرد فعالیت های کاری و بازده شغلی خود را با فرد دیگری مقایسه کند و در آنها تفاوت و تناقضی ببیند احساس نابرابری می کند. احساس نابرابری دو نتیجه کلی دارد:

1-    وجود نابرابری در شخص ایجاد تنش می کند٬ تنشی که مقدارش متناسب با مقدار نابرابری موجود است.

2-    تنش حاصله شخص را در جهت کاهش آن سوق می دهد.

پس اگر در یک سازمان پیشرفت اهداف سازمانی٬ ایجاد محیط سالم انسانی و کارایی  مورد نظر باشد باید ترتیبی اتخاذ شود که در سطوح مختلف سازمانی بدون توجه به جنسیت افراد٬ عدالت نسبی برقرارگردد تا شاغلین احساس برابری کرده و حداکثر کوشش خود را در پیشبرد اهداف سازمانی به خرج دهند.

فریبا صیاد دکترای علوم ارتباطات اجتماعی معتقد است: باید اذعان کرد که علی رغم رفاه و تمدن و ماشینی شدن زندگی امروز برای افراد جامعه بخصوص زنان از لحاظ تسهیلاتی که در انجام فعالیتهای روزمره داخل خانه و خارج از آن به وجود آمده است٬ بهداشت روانی ناشی از این آسایش و تسهیلات برای زن امروز بیش از گذشته نبوده است و آثار و عواقب عدم آرامش روانی و بهداشت روانی در زندگی زن امروز به وضوع دیده می شود و می توان گفت میزان افسردگی در جامعه امروز بیش از گذشته خود را بر روح و روان افراد و زنان سختکوش جامعه تحمیل می کند که این نشان دهنده افزایش مشکلات و مسائلی است که با وجود کوشش و صبر و حوصله زنان٬ میزان تحمل و ظرفیت تحمل را برای زنان لبریز کرده است. امروزه زنان جامعه ما توانسته اند٬ به برخی از حقوق خود دست یابند اما باید اشاره کنیم که تلاش و کوشش هرچه بیشتر زنان در این راستا در زمینه های گوناگون می تواند بیش از پیش آنان را در دستیابی به موقعیت موفق کند.

خوشبختانه میزان دانشجویان و فارغ التحصیلان زن در رشته های مختلف دانشگاهی و تخصصی نسبت به سالهای گذشته از روند بسیار خوبی برخوردار است که این نشان دهنده خواست آنان برای موفقیت بیشتر و روند رو به رشد اجتماعی شدن٬  مشارکت و تخصص یابی است. 

بسیاری از مشاغلی که تا یکی دو دهه قبل فقط در انحصار مردان بود٬ با دست توانمند زنان و با صبر و حوصله آنان انجام می شود.

می توان گفت زنان به عنوان انسانهای مؤثر و تلاش گر که نیمی از جمعیت و جامعه انسانی را تشکیل می دهند از توان و ظرفیت بسیار بالایی برای عقب راندن مشکلات و تعادل بخشیدن به محیط زندگی فردی و اجتماعی برخوردار هستند. اما به شرط آنکه با همت و تلاش مسئولان ؛ موانع از سر راهشان برداشته شود چرا که تحمیل مشکلات مضاعف به جامعه زنان که ناشی از احساس مسئولیت آنان نسبت به همسر و خانواده و جامعه است موجب لبریز شدن تحمل آنان خواهد شد.

باید بکوشیم با ایجاد موقعیت ها و امکانات بهتر و بیشتر آنان را در عرصه های مختلف زندگی یاری کنیم و آستانه تحمل را که در وجود زنان بالا بوده و هست بهتر هدایت کنیم.

 

 

منابع :  در دفتر نشریه موجود است

 

برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.