آینده پژوهی
فریده تکلو
در عصری که تغییر مداوم و عدم اطمینان از مهمترین ویژگیهای آن است و کسب و کارها هر روز با مسائل جدید و ناشناختهای از جنس آینده روبهرو هستند، چگونه میتوان برای آینده برنامهریزی کرد. از این رو، برای شناختن آنچه آینده نامیده میشود، تکنیکهای مختلفی بروز کردهاند. آیندهنگری، آیندهنگاری، آیندهآزمایی و...
آینده پژوهی مشتمل بر مجموعه تلاشهایی است که بااستفاده از تجزیه و تحلیل منابع، الگوها و عوامل تغییر و یا ثبات، به تجسم ایندههای بالقوه و برنامه ریزی برای آنها میپردازد. آینده پژوهی منعکس میکند که چگونه از دل تغییرات (یا تغییر نکردن) «امروز»، واقعیت «فردا» تولد مییابد.(برگرفته از سایت آینده پژوهی)
آینده پژوهی معادل لغت لاتین «Futures Study» است. کلمه جمع Futures به این دلیل استفاده شدهاست که با بهره گیری از طیف وسیعی از متدلوژیها و بجای تصور «فقط یک آینده»، به گمانه زنیهای سیستماتیک و خردروزانه، در مورد نه فقط «یک آینده» بلکه «چندین آینده متصور» مبادرت میشود.
سناریو،توصیفی از رویدادهای ممکن و چند گانه است که آمکان وقوع آنها در آینده وجود دارد و با استفاده از آنها می توان در باره آینده و آنچه باید انجام داد به طور جدی اندیشید(عباسی،محمودی،1386)
موضوعات آینده پژوهی دربرگیرنده گونههای «ممکن» ،«محتمل» و «مطلوب» برای دگرگونی از حال به آینده میباشند. در آیندهاندیشی، درک مفهوم و ابعاد زمان، نقشی کاملاً بنیادین بر عهده دارد. یکی از پیش فرضهای آیندهپژوهی اذعان به وجود گزینههای متعدد آینده است؛ آینده ممکن: هر چیزی اعم از خوب یا بد، محتمل یا بعید، میتواند در آینده رخ دهد. آیندههای محتمل: آنچه به احتمال بسیار زیاد در آینده به وقوع خواهد پیوست (مبتنی بر استمرار روندهای کنونی در آینده). آیندههای مرجّح: آنچه مطلوبترین و مرجّحترین رویداد آینده به شمار میرود. هدف محتمل ساختن آیندههای مرجح یا مطلوب است. بدین منظور باید ازآنچه که میخواهیم بیافرینیم تصویری روشن و شفاف در ذهن داشته باشیم (به ویژه از ارزشهایی که میخواهیم بر جوامع آینده حاکم باشند). توجه به آیندههای ممکنی است که علیرغم تردید در وقوعشان, تحقق برخی از آنها اثر بزرگی بر زندگی مردم میگذارد. (Bell ,2003 )بر همین اساس، سه رویکرد به مطالعهی آینده وجود دارد: الف- آیندهپژوهی تحلیلی، که گاه آینده پژوهی اکتشافی نیز نامیده میشود، ب- آینده پژوهی تصویرپرداز و ج- آینده پژوهی هنجاری، که گاه از آن با عنوان آینده پژوهی مشارکتی نیز یاد میشود.
آینده نگاری فرآیندی سیستماتیک، مشارکتی و گردآورنده ادراکات آینده است، که چشماندازی میانمدت تا بلندمدت را با هدف اتخاذ تصمیمات روزآمد و بسیج اقدامات مشترک بنا میسازد. آینده نگاری ابزاری برای درک آیندههای محتمل، آمادگی بهتر برای رویارویی با آینده و تصمیمسازی برای نیل به آیندهای مطلوب است. آینده نگاری شامل تلاشی نظاممند برای بررسی و خلق آیندهی درازمدت علم، فناوری، اقتصاد، محیط و جامعه بهمنظور شناسایی فناوریهای عام نوظهور، حوزههای پرمنفعت اقتصادی و سایر حوزههای زیربنایی راهبردی است که به احتمال فراوان، بیشترین منافع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را خواهند داشت. آینده نگاری نوعی مدیریت و مهندسی جامع آینده و ایجاد فرصت برای ساختن آیندهی مطلوب است . آینده نگاری کار خود را با شناسایی آیندهی بدیل آغاز میکند و با بررسی آنها، امکان وقوع و اثربخشی هر انتخاب را مشخص میکند. بعد از این مرحله نوبت به انتخاب گزینهی مطلوب براساس معیارهای امکان و اثربخشی میرسد، در واقع خروجی این مرحله لیستی از اولویتهای برتر از تصاویر آینده میباشد. (Slaughter, 1995)
امروزه مدیران با مشکل واقعی تلاش برای هدایت سازمانهای خود در یک محیط نامطمئن و متغیر و توافق بر سر پیگیری انواع برنامه های کاربردی و عملی روبهرو هستند. پرسشی که در اینجا مطرح است، آن است که سازمانهای امروزی چگونه می توانند در شرایطی که محیط نامطمئن است، تکنولوژی در حال تغییر مستمر است و رقابت بر سر منابع به شکلی نادرست در حال شکل گیری است، برنامه های سودمند و معنی دار را توسعه دهند؟
امروزه سرعت تغییرات آن قدر زیاد است که دیگر نمی توان با روش های سنتی با آنها کنار آمد.در این میانه دانشی زاده می شود که سعی می کند با پیش بینی عوامل موثر در تغییرات آینده،جامعه را برای مواجهه با آنها آماده می کند.بنابراین شناخت آینده از حیاتی ترین علوم مورد نیاز هر ملتی است(اندیشکده روابط بین الملل ،1386)
مدیران در عصر نبود اطمینان، آخرین تلاش های مدیریتی خود را برای بیان مشکل، برنامه ریزی کرده اند. تکنیک های منتخب آنها پرشمار هستند:
برنامه ریزی استراتژیک، برنامه ریزی بلندمدت، برنامه ریزی کوتاه مدت، مدیریت بحران، مهندسی مجدد، طراحی مجدد، چارچوب بندی مجدد.
مدیران موفق بخشهایی از تکنیک های گوناگون مدیریت را بر می گزینند که در محیط آنها قابل اجرا است و رویکردهای دشوار متون مدیریتی را نادیده می گیرند.
سناریوپردازی، یک تکنیک برنامهریزی است که توجه آن به محیط نامطمئن امروز معطوف است و رویکردی منعطف را برای مشاهده آینده و محک زنی آن به مدیران می دهد. سناریوپردازی، به مدیران کمک می کند تا مفروضات خود را پیرامون آینده و سازمان شناسایی کرده، مدل های ذهنی شخصی خود از آینده را تشریح کنند و سپس آن اطلاعات را برای بررسی و احیای سازمان به کار گیرند.
آینده اساسا قرین به عدم قطعیت است. با این همه آثار و رگههایی از اطلاعات و واقعیات که ریشه در گذشته و حال دارند، میتوانند رهنمون ما به آینده باشند. «تصمیم گیری صرفاچندین آینده محتمل بر اساس تجارب گذشته»، غفلت از رصد تغییرات آتی را در پی خواهد داشت و با تلخکامی روبرو خواهد شد.
عدم قطعیت نهفته در آینده برای بعضی، توجیه کننده عدم دور اندیشی آنان است وبرای عدهای دیگر منبعی گرانبها از فرصتها، اشتیاق بشر برای دانستن در باره آینده از عهد باستان وجود داشتهاست پیشگویان و کاهنها نمونههایی از کسانی هستند که در گذشته تلاش داشتند به نحوی به این اشتیاق در نزد خاص و عام پاسخ دهند.
اولین نشانههای جدی تر توجه بشر به آینده در عصر روشنگری دیده میشود، عصری که بشر باور داشت که علوم برای هر چیزی راه حلی خواهند یافت. قوانین نیوتن در مورد حرکت، درک و تحلیل بسیاری ازپدیدهها را ممکن ساخته بود. در اثر رشد شتابان علوم در این دوره، متفکرین عصر روشنگری واقعا به این نتیجه رسیده بودند که تنها زمان میخواهد تا همه قوانین و قواعد جامعه و محیط پیرامون بشر معلوم و آشکار شود.(برگرفته از ویکی پدیا)
آینده شناسی:مطالعات چند رشته ای و بین رشته ای است که به منظورشناخت وضعیت ممکن یا مطلوب یک جامعه در آینده،صورت می گیرد.آینده شناسی فرایندی است که به پیش بینی چندین رویداد مختلف در آینده می پردازد.در این تعریف، واژه ء پیش بینی به مثابه گزاره ای به کار می رود که گویای احتمال نسبی وقوع برخی از فراینده های کلی یا رشته ای از وقایع است(غفرانی،1379:246)
یکی از ملزومات توسعه و پیشرفت در هر زمینه، داشتن بینش نسبت به محیط، تصمیمگیری به موقع و داشتن برنامه هدفمند جامع و مانع است و این امر میسر نمیشود مگر اینکه امر آیندهاندیشی به صورت صحیح و موفق انجام گیرد. یکی از عواملی که به طور عام در طول تاریخ و به طور خاص در عصر کنونی و آینده باعث تغییر و تحولات سریع در محیط میشود و همچنین برتری ملتها و کشورها را در سطوح منطقهای و بینالمللی رقم میزند، توانایی فنی و دسترسی به فناوری است. انتظار میرود رشد فزاینده تکنولوژی در آینده، شکلدهی اقتداری جهان را همچنان تحت تاثیر قرار دهد. از آنجا که تکنولوژیهای آینده و تحقیقات استراتژیکی که این فناوریها را تقویت میکنند، غالباً آن قدر پرهزینه هستند که صنایع، مسئولیت پشتیبانی از آنها را بر عهده نمیگیرند و از سوی دیگر دولتها نیز به دلیل محدودیت بودجه عمومی نمیتوانند سرمایههای لازم را برای تمام حوزهای تکنولوژی و تحقیقاتی را که دانشمندان یا صنعتگران خواستار آن هستند، تامین کنند.
مفروضات کلیدی آینده پژوهان
1.زمان، پیوسته، خطی، یکسویه و بازگشتناپذیر است. رویدادها در زمانی پیش یا پس از رویدادهای دیگر به وقوع میپیوندند و پیوستار زمان، گذشته، حال و آینده را تعریف میکند.
2.چنین نیست که هر چه در آینده وجود خواهد داشت، در گذشته یا حال نیز وجود داشته است. بنابراین چهبسا آینده، بستر پدیدههایی فیزیکی، زیستی یا اجتماعی باشد که پیشتر، هرگز وجود نداشتهاند.
3.اقدام بشری، نیازمند آیندهاندیشی است چراکه پیامدهای هر اقدام، همواره در بستر آینده آرمیدهاند؛ اما تودة مردم و حتی تصمیمگیران تراز اول، چندان خوب، دربارة آینده نمیاندیشند و این در حالی است که میتوان قدرت و سودمندی تفکر دربارة آینده را بهبود بخشید.
4.برای پیشبرد اهداف و برنامههای بشر در جهان، چه در چارچوبهای فردی و چه در قالبهای گروهی، سودمندترینِ دانشها، دانش آینده است. انسانها همراه با زمان، پیوسته به سوی آینده در حرکت هستند. آنها برای برنامهریزی، بررسی گزینههای بدیل، گزینش اهداف و تصمیمگیری دربارة نحوة اقدام، به شناخت آینده و آگاهی از چگونگی تأثیر علتهای امروز بر معلولهای فردا، نیاز دارند.
5.هیچ شاهدی دربارة آینده وجود ندارد و نمیتوان آن را به عینه دید. بنابراین هیچ حقیقتی دربارة آینده وجود ندارد. اما همانطور که در فصل پنجم خواهیم دید، میتوان برای شناخت آینده، نوعی دانش مبتنی بر حدس و گمان استخراج کرد.
6.آینده از پیش تعیین شده نیست و کمابیش امکان تغییر آن وجود دارد. از آنجا که آینده، هنوز روی نداده است، برای بشر ـ به عنوان موجودی صاحب شناخت ـ غیرقطعی به شمار میآید. برای انسان زندهای که در راستای پیشبرد اهداف خود در جهان تلاش میکند، آینده نماد اختیار، قدرت و امید است؛ آینده، زمانی است که چهبسا رؤیاهای بشر را به واقعیت تبدیل نماید.
7.اقدامهای فردی و گروهی ما، کمابیش پیامدهای آتی را تحت تأثیر قرار میدهند. ارادة بشر، دست کم به بخشی از آینده شکل میدهد؛ خواه این تأثیر از طریق کنترل بشر اعمال شود، خواه با انطباق ناشی از پیشبینی.
8.با توجه به وابستگی متقابل پدیدهها در جهان، هم برای سازماندهی دانش معطوف به تصمیمگیری و هم برای اقدام اجتماعی، به دیدگاهی کلگرایانه و فرارشتهای نیاز داریم. دانشمندان برای شناخت جهان از رهیافتی جزءگرایانه و مبتنی بر سادهسازی و تعیین حدود پدیدهها، استفاده میکنند اما انسان برای به انجام رسانیدن اقدامهای اثربخش، به رویکردی کلنگرانه نیاز دارد؛ او میخواهد آثار هر اقدام معین را بر اهداف و ارزشهای پرشمار خود، بشناسد و به این ترتیب خود، از بروز پیامدهای ناخواسته و غیرمنتظره جلوگیری کند؛ انسان برای این کار باید به رویکردی کلگرایانه متوسل شود.
9.برخی آیندهها بهتر از برخی دیگر هستند. ارزشها و آن دسته از فرآیندهای ارزشیابی که سنگ بنای قضاوتهای ما دربارة آیندههای مرجّح و مفاهیم جامعة خوب هستند، در جلد دوم کتاب مورد بحث و بررسی قرار خواهند گرفت. آیندهپژوهان تأکید میکنند که انسانها میتوانند نقشههای بدیلی برای آیندههای پرشمار ممکن بسازند و حتی این کار را نیز انجام میدهند ـ و البته باید چنین کنند ـ اما نباید فراموش کرد که به گفتة جل (255 :1992)، در حقیقت، تنها "یک آینده وجود خواهد داشت، پس بهتر است اطمینان یابیم که این آینده، همان آیندة دلخواه ماست." (برگرفته از سایت آینده پژوهی)
نتیجه گیری:
در یک جهان به هم پیوسته، مناسبات و روابط متقابل و پیچیده ای میان عواملی وجود دارد که موفقیت در کسب و کار وابسته به آنها است و هیچ راهی برای مدلسازی دقیق رفتارها وجود ندارد. روش های سنتی برنامهریزی استراتژیک که مبتنی بر پیش بینیهای پیچیده هستند، بسیار سخت مینمایند. جهان برای هر شرکت یا سازمانی بسیار پیچیده است، مهم نیست که منابع آن سازمان یا شرکت، برای تولید یک طرح یا برنامه بر مبنای یک رویکرد علمی، چقدر وسیع و بزرگ باشد. در چنین شرایطی، سناریوها راهی را برای پیشبرد طراحی و ترسیم آینده ارائه می کنند. می توان گفت :برای این که دید وسیعی نسبت به آینده داشته باشیم (آینده نگری)باید آن را بشناسیم (آینده شناسی) ،و برای شناخت آن باید در باره آن مطالعه و تحقیق کنیم (آینده پژوهی). به عبارت دیگر لازمه آینده نگری،آینده شناسی،و آینده شناسی،مستلزم آینده پژوهی است (ناصرآبادی،1379).
آینده شناسی در پی محتمل ساختن آینده های مرجح یا مطلوب و توجه به آینده های ممکن است علی رغم تردید در وقوعشان ،تحقق برخی از آنها اثربزرگی برزندگی مردم می گذارد(سیف زاده 1382:192)
منابع:
در دفتر نشریه موجود است.