معلم رو کرد به دانش آموز گفت : با این خط خرچنگ قورباغه در آینده می خوای چکاره بشی ؟ دانش آموز جواب داد : پزشک !!
حکیمی هوشمند در قدیم همی بود که به حرفه طبابت اشتغال داشتی و هر زمان که از گورستان گذر همی کردی خرقه بر سر بکشیدی و صورت خود پنهان نمودی . ظریفی اورا گفت : چرا چنین کار می کنی ؟
و طبیب پاسخ بگفت : از مردگانی خجالت همی کشم که از طریق من در این آرامستان غنوده اند!!
* ظریفی به سختی بیمار گشت – درد تحمل می کرد و به نزد طبیب نمی رفت . او را گفتند علت اینکار چیست
با ناله پاسخ داد: می خواهم که همی به مرگ طبیعی بمیرم !!
آقا این لطیفه های قدیمی و دست چندم چی بود گفتی ؟! لطیفه و مطایبه باید به روز باشه
چشم ! قدمی در بین نمایشگاه میزنیم و با قرار دادن چند کلمه متضاد در دسترس بازدیدکنندگان از آنها می خواهیم برایمان جمله های لطیف بسازند.هم لطیف ، هم مرتبط با هفته سلامت و هم به روز ، خوبه ؟!
و اما اولین کلمات غیر مرتبط ! کلنگ ، دخانیات ، آسمان
دشت اول از آقای امجدیان : با کلنگ دخانیات به جانسلامت خود نیفتیم تا کمتر دست به آسمان بلند کنیم پور نظری از سنقر: اگر کلنگ دخانیات از آسمان بر سرمان بیفتد باید فاتحه سلامت خود را بخوانیم
دومین کلمات: شکم ، میخ، قابلمه
خانم منصوری از کرمانشاه:شکم مثل قابلمه ای است که نباید آن را با میخ پرخوری سوراخ کرد
کلمات سوم : اعتیاد ، ته دیگ – کلاه
رضا منش از کرمانشاه : اگر کلاه اعتیاد سر کسی برود کفگیرش زود به ته دیگ می خورد.
محمدی پور از گیلانغرب :
انشاء ا... کلاه اعتیاد سر کسی نرود و به ته دیگ سوخته بدل نشود
کلمات بعدی : آسفالت ، سماق ، بیمارستان
علی دولتی از کرمانشاه:
آنقدر در انتظار آسفالت شدن خیابان شان سماق مکید که کارش به بیمارستان کشید.