مقالات

راه حل معنوی مشکلات

آیا شما می توانید سبب روییدن یک گل شوید؟ شاید اولین پاسخ شما به این صورت باشد:«چنین کاری بسیار ساده است.دانه ای را در زیر خاک می کاریم، آن را در معرض نور خورشید قرارمی دهیم، آبیاری می کنیم و بعد از مدتی، گل، سر از خاک بیرون می آورد. شاهد این پاسخ نیز میلیون ها میلیون شاخه ی گلی هستند که در این لحظه در سراسر جهان جوانه می زنند.»

   چه کسی یا چه چیزی سبب می شود که دانه ای به غنچه ی گل و جنینی کوچک به انسان تبدیل شود؟ چه کسی یا چه چیزی سبب رشد ناخن های ما می شود و حتی هنگامی که خوابیده ایم نیز ضربان قلب ما را از کار نمی اندازد؟ چه کسی یا چه چیزی سبب وزش بادها ی شود ما حس می کنیم اما نمی بینیم ؟ چه نیرویی سبب می شودکه سیاره ها به طور منظم درجای خود باقی بمانند و همچنین جهان، ما را با سرعتی مهیج از میان کهکشان ها به حرکت در می آورد؟ این سوال ها از زمانی که انسان توانایی پیدا کرد تا در مورد حیات خود تامل کند، همواره وجود داشته است.  «معنویت» نامی است که برای آن نیروی بدون شکل و غیرقابل رویت انتخاب کرده ایم همان نیروی که منشا و سرچشمه ی زندگی روی این سیاره است. مهم نیست چه نامی برای این نیرو انتخاب کنیم، این نیرو هر چه که هست می تواند هر مشکلی را حل کند. برای هر مشکلی راه حلی معنوی وجود دارد ما فقط نیازمندیم بیاموزیم که چگونه می توانیم به آن دست پیدا کنیم . 
 اولین مرحله برای دستیابی به هدایت معنوی

شناخت : کاملاً‌واضح است که هر انسانی برای به کاربردن هر چیزی باید نسبت به آن شناخت داشته باشد. اما واقعاً این مرحله سخت ترین مرحله در راه رسیدن به دنیای معنویت است.

تشخیص در دسترس بودن نیرویی نامرئی که می تواند در حل مشکلات مورد استفاده قرارگیرد مستلزم این است که ما بر آموخته های پیشین و بر شرایط فعلی خود غلبه کنیم. آیا هنگامی که خود را جسمی فیزیکی در دنیای مادی می بینید به محدودیت های خود توجه  کرده اید؟

به طور مثال، آیا شما معتقدید تنها یک نیرو و یا دانش برای حل مشکلات وجود دارد و آن هم مبنی بر حواس پنجگانه و نیروی ذهنی شماست؟ما بیشتر طوری آموزش دیده ایم که به حواس پنجگانه و نیروی ذهنی خود تکیه کنیم. همچنین به ما آموزش داده شده است که همه ی اطلاعات مورد نیاز ما در یک پرسشنامه کلی در دسترس ماست. این حالت، نگرشی شرطی شده از عدم شناخت و عدم تشخیص ارتباط الهی ما با راه حل معنوی مشکل است.

در این حالت عدم شناخت، ما معتقدیم که داروها، گیاهان دارویی، جراحان و پزشکان، مسئول شفا بخشی بیماران هستند و یا موفقیت مالی کسی را به کار سخت، مطالعه، مصاحبه و سخنرانی هایش نسبت می دهیم. در حقیقت عدم شناخت، ما را به سوی این اعتقاد سوق می دهد که دانشمان به انواع پدیده هایی که آنها را از طریق عملکرد حسی خود توصیف می کنیم، محدود شده است.

 پیشنهاد می کنیم در همین اولین قدم، هنگامی که با مشکلی روبرو شدید جمله ای تاکیدی را برای خود در نظر بگیرید. به طور مثال بگویید: «شاید دقیقاً‌ ندانم که در این جا چگونه به راه حلی معنوی دست پیدا کنم اما کاملاً مطمئنم که راه حلی معنوی وجود دارد.»‌ با تشخیص حضور چنین نیرویی در واقع ما از او دعوت می کنیم تا توسط ما شناخته شود. 

 دومین مرحله برای دستیابی به هدایت معنوی

ادراک : ما به این نتیجه رسیده ایم که آن دانشی که توسط ادراک به دست می آید نسبت به دانشی که مبتنی بر استدلال و قوه ی ذهنی می باشد در مرتبه ی والاتری قراردارد.

این مرحله، تمرینی برای استدلال های عقلانی نیست. دراین مرحله، ماورای شناخت حضور معنوی، یعنی به مرحله ای از ادراک می رسیم. جایی که هیچ چیز دیگر جز تجربه ی شخصی خود ما نمی تواند اعتباری به آن ببخشد. ما کاشف سرزمینی بکر و دست نخورده می شویم، جایی که هیچ کس جز خود ما نمی تواند در آن جا حضور داشته باشد. دراین جا فقط خود ما هستیم که می توانیم به تجربه های خود اعتبار ببخشیم.

میل وخواست ما برای درک حضور آن نیروی معنوی، بخش جدایی ناپذیر آن انرژی پویا و پرتحرک می باشد که زندگی می آفریند. هنگامی که فعالانه روی موضوع و هدفی مطلوب و معنوی یا روی یک شخصیت معنوی مراقبه و تمرکز می کنیم با دعوت آن نیروی معنوی، خواست خود را در معرض نمایش می گذاریم.

پیشنهاد می کنیم این مرحله از درک را با تصور حضور نیرویی که جستجو می کنید، آغاز نمایید. خود را به شیوه ای تصور کنید که هدایت معنوی را دریافت کرده اید و همه ی شک و تردیدها را از بین برده اید. این را بدانید که در سفر به باطن خود، نیاز به توضیح و یا دفاعیه ندارید. در سکوت بخواهید که معنویت را درک کنید و بدانید دعوت شما مورد قبول واقع خواهد شد. شما در خواهید یافت که تصورتان در حقیقت حضور آن نیرو که در درون شما وجود دارد، ذوب خواهد شد.

این مرحله ادراک نامیده می شود. ادراک، تجربه ای شخصی است و ماورای استدلال های عقلانی قراردارد. با میل و خواست خود و با تمرین و ممارست، از طریق مراقبه ای در سکوت، شما حضور در پیشگاه آن نیروی معنوی را تجربه خواهید کرد.

موارد متعددی وجود دارد که عقل پا به میدان می گذارد و سعی می کند تا تجربه های شما را با حقایقی که در دنیای مادی وجود دارد، هماهنگ کند. یک راه برای اندیشیدن در باره ی این مرحله از حرکت به سوی ادراک این است که آهن ربایی را تصور کنید. خود را آهن ربایی مجسم کنید که هرچه را درست و معتبر می دانید به سمت خود جذب می کند. سپس به تدریج از نیروی مغناطیسی عظیم تری آگاه می شوید که شما را به سمت حقایق متعالی تری سوق می دهد. این تلاش، منحصراً تحت حیطه ی شما نیست. در این صورت به میدان مغناطیسی ماورای طبیعی می پیوندید  که شما را به سمت ادراک بیشتر سوق می دهد.

 سومین مرحله برای دستیابی به هدایت معنوی

حرمت : باید برای یکی شدن با نیروی معنوی خود را به طور کامل به آن بسپاریم.

تعدادی از افراد، خیلی سریع به سومین مرحله، یعنی حرمت می رسند، در حالی که دیگران باید مدت زمان طولانی را سپری کنند تا به این مرحله برسند. پیوستن به طور کامل به نیروی معنوی و یکی شدن با آن، به این معنی است که هیچ گونه جدایی امکان پذیر نیست. یعنی ما الوهیت وجود خود را می شناسیم و با آن قسمت از وجودمان ارتباط برقرار می کنیم. به عبارت دیگر ما خود را جزیی از خدا می دانیم و به هستی خود همان طور که هست احترام می گذاریم. هیچ شکی وجود ندارد که ما موجوداتی الهی هستیم.

 زمانی که در جستجوی هدایت و راهنمایی هستیم. یکی شدن با پروردگار سبب می شود تا به طور موقت قوای عقلانی و استدلال های خود را کنار گذاریم. به جای این که این اندیشه در ذهن ما ایجاد شود که : «من اوضاع را رو به راه می کنم.»‌ این مشکل را به الوهیت درونمان می سپاریم. مانند قطره ی کوچکی که از سرچشمه جدا شده است، ذهن کوچک ما نیز به تنهایی قادر نیست زندگی بیافریند و از آن حمایت کند. هنگامی که قطره ی کوچک به سرچشمه اش یعنی اقیانوس می پیوندد، دو باره قدرت اقیانوس را به دست می آورد. آن قطره ی کوچک که از سرچشمه اش جدا شده است مثل ذهن کوچک ماست که از منشا خود یعنی آن قادر متعال جدا مانده است.

 یگانگی با خداوند به ما این اجازه را می دهد که مستقیماً‌ تجربه کنیم:

برای هر مشکلی راه حلی معنوی وجود دارد. به دلیل ارتباط با الوهیت درون خود، همیشه راه حل ها را پیش رو داریم. مشکلات ، زمانی نمایان می شوند که ما قادر به شناخت، ادراک و پیوستن به سرچشمه ی خود یعنی آن نیروی والا، معنویت و پروردگارمان نباشیم.

 معنویت در درون ما شکل می گیرد و نتیجه ی شناخت، ادراک و حرمت است. درک شخصی ما از تمرین معنویت این است که این تمرین سبب می شود زندگی مان در سطح متعالی تری قرار گیرد. تمرین های معنویت به ترتیب اهمیت ذیلاً برشمرده می شود

 رها سازی : این مرحله را اولین قدم است زیرا مهم ترین و اغلب مشکل ترین مرحله به شمار می رود. برای آن دسته از انسان ها که عقیده دارند زندگی بستگی به تلاش و فعالیت خود آنها دارد بسیارسخت است که بپذیرند فقط برای این که یک روز بیشتر زنده بمانند نیاز به کمک عده ی زیادی دارند. به منظور رها سازی خود، شما باید این واقعیت را بپذیرید که درمانده اید. بله، کاملاً ‌درست است، شما          درمانده اید.

 عشق : فعال سازی راه حل های معنوی یعنی این که اندیشه ها و احساسات درونی خود را از ناهماهنگی و ناسازگاری به عشق تبدیل کنید. مناجات و دعاکردن در سکوت را در هر دو مرحله ی رها سازی و عشق، مفید و مثمرثمر یافته ایم. با خود زمزمه کنید:« من برای همه ی دلواپسی ها و نگرانی هایی که در این جا حضور دارند، متعالی ترین خوبی ها را دعوت می کنم. »

 سعی کنیم به هنگام دیدن خشم، نفرت و ناهماهنگی، از رها سازی و عشق دعوت کنیم تا پا به میدان گذارند. رهاسازی و عشق می توانند  مسئولیت افکار و احساسات ما را به عهده بگیرند. آنها راه ورود به دنیای درون هستند، جایی که معنویت نیز حضور دارد. با چنین درکی، من حق انتخاب دارم تا به معنویت اجازه دهم که خود را بر من آشکار سازد و به من کمک کند.

 لایتناهی بودن : کارل یونگ به ما یادآوری می کند که : «پاسخ پرسشی که مربوط به زندگی بشر است، توسط ارتباطش با دنیای لایتناهی آشکار می شود.» عقیده ی ما در باره ی لایتناهی بودن به این معنی است که بدون هیچ شک و تردیدی بپذیریم که زندگی فناناپذیر است . زندگی می تواند تغییر شکل دهد، اما نمی تواند کاملاً‌ از بین برود. ما معتقدیم که روح ما نامحدود است.

آگاهی ما از لایتناهی بودن ذات خود، برای تجسم و تصور هر چیزی فوق العاده است. باید به آن بخش از وجودمان که همیشه و در همه ی موقعیت ها، اضطراب و نگرانی را کاهش می دهد اعتماد کنیم. نوشته های قدیمی به ما پند می دهند که : «روح، زندگی می بخشد و جسم، ارزشی ندارد. » همه ی آن چه ما، درک و دریافت می کنیم از طریق جسم است و با توجه به لایتناهی بودن روح، جسم و مادیات ارزشی ندارد.

 تهی سازی ذهن : دیدگاه معنوی ما برای حل مشکل به این صورت است که ساکت و خاموش می شویم و تمای عقایدی را که در باره ی چگونگی حل آن مشکل در ذهنمان شکل گرفته است، از ذهن بیرون می کنیم. در فضای ساکت و خاموش گوش می سپاریم و ایمان و اعتقاد داریم که حتماً‌ به سمت راه حل، راهنمایی خواهیم شد. اگر دوست دارید این مراقبه یا دعا را انجام دهید.

 سخاوت و حق شناسی : گاهی اوقات ما ضرورت یادآوری این نکته را به خودمان احساس می کنیم که ما دست خالی به این دنیا           آمده ایم و به همین شیوه نیز دنیا را ترک خواهیم کرد. بنابر این یافتن راه حلی معنوی برای مشکلمان، تنها کاری است که می توانیم برای زندگی مان انجام دهیم، برای دستیابی به این هدف، انسان باید ایثار کند و همزمان، برای داشتن چنین فرصتی از پروردگارش سپاسگزار باشد.

 اتصال : مولانا، شاعر عارف ، یک بار توضیح داد که عباراتی نظیر «من، تو، او، ما، شما، آنها» فقط برای تمایز و تشخیص به کار می روند و در باغ عرفان کاربردی ندارند. پس از رسیدن به هوشیاری معنوی، شما خود را همچون گلی در باغ عرفان می بینید که بقیه ی انسان ها نیز به صورت گل های دیگر این باغ توسط نیرویی نامرئی  به شما متصل هستند. سپس احساس خواهید کرد که آن نیروی یاری دهنده در دسترس شماست.

در سطح هوشیاری معنوی، ما به این حد از آگاهی می رسیم که با همه در ارتباط هستیم. در نگرانی ها و دشواری های خود، دیگران را نیز یار و یاور و شریک می دانیم. مشکلات دیگر تاثیری بر جسم، ذهن و شخصیت ما به جای نخواهد گذاشت زیرا ما هویت واقعی خود را از جسم، شخصیت ظاهری و هر چه مربوط به پیشرفت آنهاست، جداساخته ایم.

حواس خود را طوری پرورش دهید که با همه ی انسان ها و با خدا در ارتباط باشید. این حالت سبب می شود تا از هرگونه ناسازگاری و کشمکش دور بمانید. هیچ انسانی را دشمن خود نپندارید و هیچ کس را مانع رسیدن به تکامل ندانید. آگاهی از این که ما نیز بخشی از وجود دیگر انسان ها هستیم سبب می شود تا خشم و ناامیدی خود را به دست فراموشی بسپاریم و دیگران را نیز در پیدا کردن راه حلی برای مشکل خود، سهیم و شریک بدانیم.

 شادی : ظاهر اشخاصی که به درجه ی بالایی از آگاهی معنوی رسیده اند خصوصیت قابل توجهی دارد. به نظر می رسد آنها همیشه در خوشی و سعادت به سر می برند.

 این پرسش مهم را از خود بپرسید:‌ «بیشتر اوقات چه احساسی دارم؟ » اگر پاسخ شما به گونه ای است که نشان می دهد احساس اضطراب، نگرانی، آسیب دیدگی، افسردگی، ناامیدی و نظایر اینها را دارید پس شما ارتباط معنوی خویش را قطع کرده اید. قطع ارتباط معنوی یعنی شما به میدان انرژی شخصی خود اجازه داده اید که توسط نیروهای ضعیفی که پیرامونتان را احاطه کرده اند، آلوده شود.

 هنگامی که ارتباط معنوی دارید دنبال فرصت نیستید تا به دیگری آسیب برسانید، در باره ی کسی قضاوت نمی کنید و به کسی تهمت  نمی زنید. به درجه ای از سعادت می رسید که پی می برید با خدا در ارتباط هستید و از تاثیرات هرکس و هر چیزی که خارج از دنیای شماست، آزاد و رها هستید.

 به این ترتیب هفت شیوه ای که ما برای تعریف معنوی بودن به کار برده ایم عبارتند از : رهاسازی، عشق، لایتناهی بودن، تهی سازی ذهن، سخاوت، اتصال و شادی

 ما با تمام وجود احساس می کنیم برای هر یک از ما فقط یک مشکل وجود دارد. این مشکل زمانی آشکار می شود که به خویشتن اجازه   می دهیم تا از خدا باشیم. اما حقیقت این است که ما هرگز نمی توانیم از خدا جدا شویم زیرا جایی نیست که خدا در آن حضور نداشته باشد. بنابراین در این جا تناقضی وجود دارد. وقتی ما با خدا در ارتباط باشیم مشکلی نداریم. همچنین ما همیشه با خدا در ارتباط هستیم. در عین حال، هنوز معتقدیم که مشکلات بسیاری داریم.

 مشکلاتی نظیر بیماری، اختلاف، ناسازگاری، ترس، اضطراب، فقر، خشم، ناامیدی در باره ی دیگران و غیره، همه در ذهن ما شکل               می گیرند. هنگامی که چنین مشکلاتی داریم احساس تنهایی، بیگانگی، انزوا، عصبانیت، آسیب دیدگی، افسردگی، ترس و اضطراب بسیار به سراغ ما می آید. در عین حال هنگامی که با تمام وجود به منشا واقعی خود می پیوندیم همه ی این احساسات ناپدید می شوند.

 اگر هر روز با مشکلاتی روبرو می شوید که برطرف شدن آنها به نظر غیر ممکن است، این روش را در پیش گیرید تا مشکلات برایتان ساده تر شود. ما از شما می خواهیم تا ذهنی روشن و باز داشته باشید و عقاید گذشته ی خود را با منطق و استدلال تطبیق دهید.

 منطق و استدلال، فضایی به وجود می آورند تا شما بتوانید ارتباط معنوی خود را برای حل مشکلاتتان برقرار سازید.

برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.